سعیده فتحی/شهرآرانیوز، وقتی فاطمه خلیلی دروازه بان تیم ملی هندبال زنان کشورمان به عنوان بهترین بازیکن دیدار ایران و نروژ در رقابتهای جام جهانی انتخاب شد و اشک ریخت خیلیها با او اشک ریختند، زن و مرد هم نداشت اکثر کسانیکه آن یک دقیقه فیلم را دیدند، متوجه خیس شدن گونههای شان هم شدند. زنان قهرمان ایران خیلی مظلومند و در باب مظلومیت آنها میشود هزاران کلمه نوشت. پس از این اتفاق هم خیلیها در فضای مجازی نسبت به آن واکنش نشان دادند و دختران ورزشکار را که با وجود این همه محدودیت، تمام خود را برای درخشش در میادین جهانی میگذارند تحسین کردند. امثال فاطمه خلیلی و زهره کودائی در ورزش زنان کم نداریم، بازیکنانی که با تلاش خود همه موانع را پشت سر گذاشتند و در برابر ناملایمتیها کم نیاوردند، اما هنوز دیده نشدن و فرصت دیده شدن به آنها داده نشده است.
چرا فدراسیون بسکتبال برای زنان برنامهای ندارد؟
این مقدمه برای این بود که امروز میخواهیم به مظلومیت زنان بسکتبالیست کشورمان بپردازیم، زنانی که تا همین چند سال پیش اجازه بازی در هیچ میدان بین المللی را نداشتند و بعد از ۴۰ سال حسرت بالاخره توانستند راهی مسابقات شوند. این دختران ۴۰ سال از حریفان خود عقب افتادند و حالا که فرصت به آنها داده شده هیچ برنامه و امکاناتی برای آنها در نظر نگرفته اند. جایگاه زنان در بسکتبال ایران کجاست؟ چه امکاناتی برای آنها فراهم شده؟ چه برنامهای برای زنان در نظر گرفته اند که این ۴۰ سال عقب ماندگی را جبران کنند؟ هیچ! در آخرین رقابت بین المللی، تیم ملی زنان بسکتبال کشورمان بدون حتی برگزاری یک بازی تدارکاتی و اردوی برون مرزی راهی مسابقات دسته دوم کاپ آسیا شد و با ۴ باخت از ۴ بازی به کشور بازگشت. این است برنامه فدراسیون ما برای زنان ملی پوشی که ۴۰ سال حسرت کشیدند!
چرا سالن بدون نیمکت برای زنان در نظر گرفته اند؟
از تیم ملی میگذریم و به لیگ برتر میرسیم، زنان بسکتبالیست این روزها در حال انجام این رقابتها هستند آنهم در حالیکه حتی یک سالن برای برگزاری ندارند! یعنی در کشور به این بزرگی حتی یک سالن مجهز برای زنان بسکتبالیست وجود ندارد که رقابتهای شان را آنجا برگزار کنند. چرا زنان بسکتبالیست نباید یک سالن مشخص برای خود داشته باشند؟ آقایان بدون هیچ مشکلی هر هفته در سالن آزادی بازیهای شان برگزار میشود، اما در مقابل، زنان ما هر هفته دربه در یک سالن هستند! یک هفته در آرارات، هفته دیگر در حکیمیه، یک هفته در آزادی و هفته دیگر هم در شهر قدس! خانه به دوشی زنان تمامی ندارد و هر کدام از این سالنها هم یک مشکلی دارد. یکی اجازه پخش لایو بازیها را نمیدهد، یکی میزبان بازیهای ارامنه است، یکی بازیهای آقایان برایش اولویت دارد و یکی دیگر هم که حتی نیمکت برای تیمها ندارد! آیا این است شأن زنان بسکتبالیست ما و باشگاههایی که در این بخش تیمداری کردند؟
چرا تهران میزبان شده است؟
وقتی تهران امکانات لازم برای میزبانی از بازیهای زنان به صورت متمرکز را ندارد چرا فدراسیون اصرار به برگزاری این رقابتها در تهران را کرده است؟ آیا نمیشد در یک شهر دیگر مثل آبادان یا گرگان که سالن مجهز دارند و به خوبی میتوانستند از تیمها میزبانی کنند، رقابتها را آنجا برگزار میکردند؟ آیا در این شهرها نمیشد پروتکلهای بهداشتی را رعایت کرد؟
چرا ورودیه افزایش پیدا کرده است؟
فدراسیون بسکتبال از باشگاهها ۳۰ میلیون بابت ورودیه رقابتهای لیگ برتر گرفته و ۲۰ میلیون دیگر هم تیمهای حاضر در پلی آف باید پرداخت کنند. این در حالی است که سال گذشته باشگاهها ۲۰ میلیون پرداختی داشته اند و مشخص نیست مسئولان فدراسیون وقتی حتی یک سالن اختصاصی برای این رقابتها در نظر نگرفته اند بابت چه چیزی ورودیههای امسال را از ۲ برابر هم بیشتر کرده اند!
چرا فقط ۳ تیم شهرستانی حضور دارد؟
این وضعیت امکاناتی است که برای زنان بسکتبالیست در نظر گرفته اند. حالا برسیم به بحث کیفی رقابتها که به دلیل اصرار به برگزاری بازها به صورت متمرکز در تهران فقط ۳ تیم شهرستانی در آن حاضر شده اند. نفت آبادان، شهرداری گرگان و سپاهان اصفهان سه تیم شهرستانی لیگ برتر هستند و ۸ تیم دیگر هم از تهران حضور دارند! در چنین شرایطی بهتر نبود به جای لیگ برتر، لیگ تهران برگزار میشد؟
چرا قانون سهمیه بندی ملی پوشان اجرا نشده است؟
برای لیگ زنان چرا قانون سهمیه بندی ملی پوشان وجود ندارد؟ از ترس اینکه ملی پوش بیرون نمانند قانون سهمیه بندی اجرا نمیشود! آیا بهتر نبود به جای این کار مسئولان فدراسیون به دنبال جذب اسپانسر برای زنان بودند تا هم کیفیت رقابتها را بالاتر میبردند و هم باعث تغییر نگاهها به زنان بسکتبالیست میشدند. الان ملی پوشان در دو تیم اکسون و شیمیدر حضور دارند و همین باعث شده سطح رقابتها چنگی به دل نزند. این کم بوده به این تیمها اجازه داده اند که از بازیکنان خارجی هم بهره ببرند. الان تیمی که ۷ بازیکن ملی پوش دارد اگر ۲ خارجی اضافه کند چه میشود؟ این بازیکنان ملی پوش هستند که نیمکت نشین میشوند و در ادامه هم شاید تاثیرات منفی نیمکت نشینی آنها به تیم ملی برسد!
چرا برخی تیمها زنگ تفریح هستند؟
سوای اینها رده بندی سنی هم در تیمها رعایت نمیشود یعنی یک تیم بازیکن متولد ۱۳۸۴ دارد و در مقابل تیمی که بازیکن ۱۳۵۷ دارد به میدان میرود. دلیل حضور تیمهایی مثل سپهرداد، امرتات و آکادمیای زی در لیگ برتر چیست؟ این تیمها با بازیکنان بسیار جوان پا به رقابتها گذاشته اند و به زنگ تفریح تیمها بدل شده اند. با این کار به نظر میرسد انگیزه دو طرف از بین رفته، هم بازیکنان جوان این تیم و هم بازیکنان باتجربه تیمهای قوی که روبروی آنها به میدان میروند، انگیزه ای برای رقابت ندارند! در چنین شرایطی بهتر نبود این تیمها در لیگ زیر بیست سال حاضر میشدند؟ آیا این باختهای بااختلاف زیاد روی انگیزه و روحیه بازیکنان آنها تاثیر منفی نمیگذارد؟
چرا لیگ دسته یک به تعویق افتاد؟
این مشکلات تنها به لیگ برتر اختصاص ندارد و لیگهای دیگر وضعیتی اسف بارتر از این هم دارند. به فرض مثال قرار بود ۱۰آذر، رقابتهای لیگ دسته یک بسکتبال زنان آغاز شود، اما در تاریخ موعود، این دیدارها برگزار نشد و با گذشت یکهفته باز هم خبری از این مسابقات نیست. مشکل اصلی این لیگ، نبود میزبان است و هیچ تیمی گویا علاقهای به میزبانی ندارد و تیم ها همچنان بلاتکلیف هستند!
چرا فدراسیون میخواهد فقط زنان را از سر خود باز کند؟
راستی فریده شجاعی نایب رئیس زنان در بسکتبال چه میکند؟ برنامه او در این ۴ سال برای پیشرفت دختران مان چه بوده است؟ برای آینده آنها چه برنامهای دارد؟ چرا برای حل مشکل سالن زنان قدمی برنداشته است؟ درمان درد دختران بسکتبالیست چه کسی است؟
در چنین شرایطی مشخص است فدراسیون بسکتبال برای زنان هیچ برنامه خاصی ندارد نه در بخش تیمهای ملی و نه برگزاری لیگ ها، فقط انگار برای اینکه زنان را از سر خود باز کنند یک لیگی با حداقل امکانات برای آنها در نظر گرفته اند و با همان حداقل امکانات هم آنها را راهی میادین بین المللی میکنند! اینجاست که میگوییم زنان ورزشکار در ایران مظلوم هستند و باید با حسرت موانع بزرگ را پشت سر بگذارند.